شريعتي داراي افكار بسيار انحرافي بود در كتاب انسان و اسلام و مكتب هاي مفرب زمين گفته بايد اسلام را بر مبناي اصالت اقتصادي ماركس تفسير كنيم اين سئله اوج التقاط و تفسير به راي است او علماي شيعه رو هم هتك حرمت ميكرد به نظر ميرسه به وهابي گري هم كرايش داشته كتاب تشيع علوي و صفوي او ايينه تمام نماي كتاب شيعه گري كسروي است او مسائل اصلي فلسفه اسلامي را هم ساخت قدرت هاي ضد مردمي مي دانست كه درست كرده اند تا مردم از مسادل اصلي باز بمانند مثاا اعتقاد به خدا و يا روح و جبر و اختيار و مسائل اصلي تفكر اسلامي رو تخطئه ميكرد و هم صدا با سازمان مجاهدين خلق مي گفت اين مسائل را بعدا هم مي توان سرش بحث كرد!!! و اصولا حل شدنش هم دردي رو از ما دوا نمكيند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! معاد رو هم در كتاب كوير صريحا رد كرده و گفته دنيا و اخرت يعني سود و ارزش به نظر شما ميتوان شريعتي رو مسلمون دونست با اين تحريفاتش و با اين اعتقادات
ميگه اخرت يه مكان جغرافياي متفائوت با اين دنيا نيست بلكه يعني اين نظر سارتر كه هر كس ذره ذره ماهيتش را ميسازد ...........
اگه اينا انحراف فكري نيست پس چيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جالبه كه همه ميان ميگن شريعتي دشمن مراجع بود و..............
اين كه كمترين ايراد شريعتييه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شريعتي همه مفاهيم اسلام رو در خدمت ماكسيسم در مياره و از درون تفكراتش هم بهتر از فرقان و ارمان در نمياد امثال اقاي ازغدي از مرداب متعفني
دفاع ميكنند كه فرقان و ارمان و مجاهدني خلق از ان سرد برا.ردند