آیا امام خمینی (ره) در مورد علی شریعتی نظری دارند ؟
امام (ره) در مورد نامبرده اظهار نظرى ننمودهاند گرچه حضرت امام کلیه اندیشمندان مسلمان را موردعنایت خویش قرار مىدادند ولى برخى نقطه نظرهاى ایراد شده از سوى حضرت امام با برخى نقطه نظرهاى دکتر شریعتى متضاد است. مثلا درمورد اندیشه اسلام بدون روحانیت- و یا دربارهء نقش برخى علما در تاریخ البته موارد دیگر نیز وجود دارد که مجال شرح آن نیست. دکتر شریعتى نیز همانند متفکران و اندیشمندان مسلمان وانقلابى دیگر مطرح هستند چنانکه خیابانها وبیمارستانهاى متعددى در سراسر کشور به اسم نامبرده وجود داد و همچنین در رسانهها نیز به مناسبت از ایشان یاد شده و افکار ایشان نیز در محافل دانشگاهى و حوزوى مطرح مىگردد. البتهمىتوان گفت عواملى همچون افراط ها و تفریط هاى بیجا در مورد ایشان در مجموع مانعى در برابرمطرح شدن او بوده است. ولى آنچه که دربارهء دکترشریعتى نقل کردهاید که او روشنفکرى بىدرد است سخنى دور از انصاف و حقیقت است. در بینافکار شریعتى و سروش نیز هم مشابهت چندانى به چشم نمىخورد و بیشتر به کلىگوئیهاى فاقدارزش شباهت دارد. آنچه که ما دربارهء مواردیادشده مىتوانیم بگوئیم آنکه بیش از هر چیز باید به مطالعه و تحقیق پرداخت و از تسلیم شدن بهگفتهها و جو پرهیز نمود و بدون مطالعه و تحقیق سخنى نگفت. آفت امروز دانشگاههاى ما آن است که هر کس از روى گمان خود چیزى را تراشیده و دنبال آن مىرود و روحیه تحقیق و جستجوىعلمى کمتر به چشم مىخورد.
نظر شهید استاد مطهری در مورد علی شریعتی چیست ؟
در این باره شاید بهترین و گویاترین نظر، سخنان مرحوم آیت الله شهید مطهرى باشد که در تاریخ 23/ 6/ 56 ایراد کرده است:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین نظر به این که مسائل مربوط به مرحوم دکتر على شریعتى مدّتى است موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراب آنها از مسائل اساسى و حیاتى و وسیله بهرهربردارى افراد و دستگاههاى مغرض گردیده است، اینجانبان تبادل نظر در این مسائل را ضرورى دانستیم و در پى یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدیم که تا حدود زیادى وحدت نظر داریم و با توجّه به این که بیشترین افرادى که دچار این سردرگمى و بیهوده کارى هستند، از قشر حقیقت طلبراند، وظیفه شرعى دانستیم عقاید و نظریات مشترک خود را در این زمینه نخست به طور اجمال و سپس به طور تفصیل به اطّلاع عموم و به ویژه این قشر برسانیم. باشد که وسیله خیرى براى رهایى از این سردرگمى و بازگشت به وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضاى خداى متعال خواهد بود.
آنچه درباره آن مرحوم شایع است، یا مربوط است به جنبه گرایشهایش و یا به استنباطها و اظهار نظرهایش در مسائل اسلامى که در آثار و نوشتهرهاى او منعکس است. اینجانبان که علاوه بر آشنائى با آثار و نوشتهرهاى مشارالیه با شخص او فىرالجمله معاشرت داشتیم، معتقدیم نسبتهایى از قبیل سنّىرگرى و وهابیگرى به او بىراساس است و او در هیچ یک از مسائل اصولى اسلام از توحید گرفته تا نبّوت و معاد و عدل و امامت گرایشى غیر اسلامى نداشته است(1). ولى نظر به این که تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربى بوده و هنوز فرصت و مجال کافى نیافته بود در معارف اسلامى مطالعه وافى داشته باشد تا آن جا که گاهى از مسلّمات قرآن و سنّت و معارف و فقه اسلامى بىرخبر مىماند، هر چند با کوشش زیاد به تدریج بر اطّلاعات خود در این زمینه مىافزود، در مسائل اسلامى (حتّى در مسائل اصولى) دچار اشتباهات فراوان گردیده است که سکوت در برابر آنها ناروا و نوعى کتمان حقیقت و مشمول سخن خداست که: «انّ الذین یکتمون ما انزلنا من البیّنات من بعد ما بینّاه للناس اولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون» از این رو، با توجّه به استقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و این که خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالى افراد بىرغرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجّه اشتباهات خود شد و به یکى از نزدیکانش وکالت تام براى اصلاح آنها داد، اینجانبان بر آن شدیم به حول و قوّه الهى ضمن احترام به شخصیّت او و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام، بدون مجامله و پرده پوشى و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمنان مغرض، طّى نشریاتى نظریات خود را درباره مطالب و مندرجات کتابهاى ایشان بالصژراحه اعلام داریم. از خداوند متعال مدد مىطلبیم و از همه افرادى که بىرغرضانه نظریات مستدل خود را در اختیار ما قرار دهند و ما را در این راه یارى نمایند، متشکر خواهیم شد
والسلام على من اتبع الهدى
مرتضى مطهرى».
لازم به ذکر است که در انتهاى نامه مذکور در کتاب لمعاتى از شیخ شهید تنها نام استاد بزرگوار، شهید مطهرى آورده، آمده است.
به نقل از سایت تبیان
پىنوشت
(1)) لمعاتى از شیخ شهید، انتشارات صدرا، ص 38.)
کلمات کلیدی: